وقتی زمان سکاندار میشود: چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم همهچیز به دست زمان سپرده شده؟

ترس از شکست:
ترس از اینکه رابطه به شکست منجر شود میتواند باعث شود که از ریسک کردن و تلاش برای بهبود رابطه خودداری کنید.نبود جاذبه کافی:
اگر حس میکنید که دیگر به اندازه کافی به طرف مقابل جذب نمیشوید، ممکن است انگیزهای برای تلاش بیشتر نداشته باشید.احساس نارضایتی کلی:
اگر در زندگی خود به طور کلی احساس نارضایتی دارید، این نارضایتی میتواند به رابطه شما نیز سرایت کند و باعث شود احساس کنید که همهچیز به دست زمان سپرده شده است.ناتوانی در رها کردن کنترل:
تمایل بیش از حد به کنترل کردن همهچیز در رابطه میتواند باعث ایجاد تنش و مقاومت در طرف مقابل شود.عدم تمایل به تغییر:
اگر هر دو طرف تمایلی به تغییر و سازگاری با یکدیگر نداشته باشید، رابطه درجا خواهد زد و احساس خواهید کرد که هیچ تلاشی فایدهای ندارد.عدم وجود تعادل قدرت:
اگر یکی از طرفین قدرت و کنترل بیشتری در رابطه داشته باشد، طرف دیگر ممکن است احساس کند که هیچ نقشی در تعیین سرنوشت رابطه ندارد.درک این نکات، نقطه شروع خوبی برای بررسی عمیقتر و یافتن راهحلهای مناسب برای هر موقعیت خاص است.
چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده؟
1. ترس از آسیبپذیری عمیق
وقتی از صمیم قلب میترسیم آسیب ببینیم، ناخودآگاه خودمان را عقب میکشیم و منتظر میمانیم تا “زمان” نشان دهد که آیا طرف مقابل قابل اعتماد هست یا نه.این انتظار، نوعی سپردن سرنوشت رابطه به زمان است.این ترس میتواند ریشه در تجربیات تلخ گذشته داشته باشد.شکستهای عشقی، خیانت، یا حتی مشاهده روابط ناپایدار اطرافیان، همگی میتوانند این ترس را تقویت کنند.به جای مواجهه مستقیم با ترسها، ترجیح میدهیم صبر کنیم و ببینیم زمان چه پیش میآورد.انگار که زمان قرار است معجزهای کند و همه چیز را درست کند.
اما واقعیت این است که زمان به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند.تنها با شناخت و پذیرش ترسها و تلاش برای غلبه بر آنهاست که میتوانیم روابط سالم و پایدار داشته باشیم.ترس از آسیبپذیری باعث میشود که در لاک خودمان فرو برویم و از بیان احساسات واقعیمان خودداری کنیم.این پنهانکاری، صمیمیت و نزدیکی را در رابطه از بین میبرد.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت و شکوفایی، در یک حالت رکود باقی میماند و ما احساس میکنیم که همه چیز به دست زمان سپرده شده است.
برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که به خودمان و طرف مقابلمان اعتماد کنیم و با شهامت، آسیبپذیری خود را نشان دهیم.
2. عدم اطمینان از انتخاب
گاهی اوقات، تردید در مورد انتخابمان باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.آیا این شخص واقعاً همانی است که میخواهم با او آیندهام را بسازم؟این تردید میتواند ناشی از عدم شناخت کافی از طرف مقابل، تفاوتهای اساسی در ارزشها و اهداف، یا حتی فشار از سوی خانواده و دوستان باشد.وقتی مطمئن نیستیم که آیا انتخاب درستی کردهایم، ناخودآگاه از سرمایهگذاری عاطفی عمیق خودداری میکنیم و منتظر میمانیم تا زمان، صحت انتخابمان را ثابت کند.این انتظار، نوعی تعلل است که مانع از پیشرفت رابطه میشود.
به جای تلاش برای شناخت بیشتر طرف مقابل و حل مشکلات احتمالی، ترجیح میدهیم صبر کنیم و ببینیم زمان چه خواهد کرد.اما زمان به تنهایی نمیتواند تردیدهای ما را برطرف کند.تنها با گفتگو با صداقت با طرف مقابل و بررسی دقیقتر جوانب مختلف رابطه است که میتوانیم به یک تصمیم قطعی برسیم.عدم اطمینان از انتخاب، انرژی و انگیزه ما را برای سرمایهگذاری در رابطه کاهش میدهد.در نتیجه، رابطه به جای رشد و تکامل، در یک حالت بلاتکلیفی باقی میماند.برای غلبه بر این احساس، باید به خودمان اجازه دهیم که با طرف مقابل زمان بیشتری را بگذرانیم، با او در مورد ارزشها و اهدافمان صحبت کنیم و سعی کنیم او را بهتر بشناسیم.
3. ترس از تعهد
تعهد، قدم گذاشتن در مسیری است که نیازمند فداکاری، مسئولیتپذیری و تلاش مستمر است.ترس از این تعهد میتواند باعث شود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.ترس از تعهد میتواند ریشه در تجربیات گذشته، الگوهای خانوادگی، یا حتی ترس از دست دادن آزادی فردی داشته باشد.وقتی از تعهد میترسیم، ناخودآگاه از نزدیک شدن بیش از حد به طرف مقابل خودداری میکنیم و منتظر میمانیم تا زمان، ضرورت این تعهد را ثابت کند.این انتظار، نوعی اجتناب است که مانع از پیشرفت رابطه میشود.به جای پذیرفتن مسئولیت رابطه، ترجیح میدهیم صبر کنیم و ببینیم زمان چه خواهد کرد.
اما زمان به تنهایی نمیتواند ترس از تعهد را برطرف کند.تنها با شناخت و پذیرش این ترس و تلاش برای غلبه بر آن است که میتوانیم روابط پایدار و متعهدانه داشته باشیم.ترس از تعهد باعث میشود که از برنامهریزی برای آینده با طرف مقابل خودداری کنیم و از ایجاد وابستگی عاطفی عمیق بترسیم.این رفتارها، رابطه را در یک حالت سطحی و ناپایدار نگه میدارد.برای رهایی از این وضعیت، باید به خودمان یادآوری کنیم که تعهد، فرصتی برای رشد و تکامل فردی و رابطهای است و نه یک محدودیت و اجبار.
4. حل نشدن مسائل و مشکلات قبلی
مسائل و مشکلات حل نشده در گذشته، مانند باری سنگین بر دوش رابطه، باعث میشوند که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده است.این مسائل میتوانند شامل سوءتفاهمها، ناراحتیها، و یا حتی تعارضات جدی باشند که به درستی حل نشدهاند.وقتی این مسائل همچنان وجود دارند، انرژی و انگیزه ما برای سرمایهگذاری در رابطه کاهش مییابد و احساس میکنیم که رابطه درجا میزند.به جای مواجهه با این مسائل و تلاش برای حل آنها، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود آنها را حل کند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند.تنها با گفتگو با صداقت، همدلی و تلاش مشترک است که میتوانیم این مسائل را برطرف کنیم.
در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت رکود باقی میماند.</p> </p> <p>برای رهایی از این وضعیت، باید شجاعت داشته باشیم و با طرف مقابل در مورد مسائل حل نشده صحبت کنیم و به دنبال راهحلهای مشترک باشیم.</p> </p> <h2>5.بیتوجهی به نیازهای عاطفی یکدیگر</h2> </p> <p>بیتوجهی به نیازهای عاطفی یکدیگر، مانند نادیده گرفتن گیاهی در حال پژمرده شدن، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.
</p> </p> <p>هر فردی در رابطه، نیازهای عاطفی خاصی دارد که باید برآورده شوند.
این نیازها میتوانند شامل توجه، محبت، حمایت، احترام، و قدردانی باشند.</p> <p><img class=">وقتی به نیازهای عاطفی یکدیگر بیتوجه هستیم، رابطه به تدریج سرد و بیروح میشود و احساس میکنیم که هیچ کنترلی بر آن نداریم.به جای تلاش برای درک و برآورده کردن نیازهای یکدیگر، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود این نیازها را برطرف کند.اما زمان به تنهایی نمیتواند نیازهای عاطفی را برطرف کند.تنها با توجه و همدلی است که میتوانیم به یکدیگر نزدیکتر شویم و رابطه را تقویت کنیم.
بیتوجهی به نیازهای عاطفی، باعث ایجاد احساس تنهایی و نارضایتی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت سکون باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که نیازهای عاطفی یکدیگر را بشناسیم و با ابراز محبت و توجه، این نیازها را برآورده کنیم.
6. فقدان ارتباط موثر
فقدان ارتباط موثر، مانند ساختن دیواری بین دو نفر، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.ارتباط موثر، به معنای توانایی بیان واضح و با صداقت احساسات، نیازها و انتظارات، و همچنین گوش دادن فعالانه و همدلانه به طرف مقابل است.وقتی نمیتوانیم به درستی با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، سوءتفاهمها و تعارضات به وجود میآیند و رابطه به تدریج سرد و بیروح میشود.به جای تلاش برای بهبود ارتباط، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود مشکلات ارتباطی را حل کند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند ارتباط را بهبود بخشد.
تنها با تمرین مهارتهای ارتباطی و تلاش برای درک دیدگاه یکدیگر است که میتوانیم به یکدیگر نزدیکتر شویم.فقدان ارتباط موثر، باعث ایجاد احساس ناامیدی و نارضایتی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت رکود باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنیم و با گوش دادن فعالانه و همدلانه به طرف مقابل، سعی کنیم او را بهتر درک کنیم.
7. انتظارات غیر واقعی
داشتن انتظارات غیر واقعی از رابطه، مانند تصور یک فیلم عاشقانه هالیوودی، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.هیچ رابطهای کامل و بینقص نیست و همه روابط با چالشها و مشکلات مختلفی روبرو میشوند.وقتی انتظارات غیر واقعی از رابطه داریم، به راحتی ناامید و دلسرد میشویم و احساس میکنیم که رابطه ارزش تلاش کردن را ندارد.به جای پذیرش واقعیتها و تلاش برای حل مشکلات، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، رابطه را به کاملا مطلوب ما تبدیل کند.اما زمان به تنهایی نمیتواند انتظارات غیر واقعی را برآورده کند.
تنها با واقعبین بودن و پذیرش نقصهای رابطه است که میتوانیم از آن لذت ببریم.
انتظارات غیر واقعی، باعث ایجاد احساس نارضایتی و ناامیدی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت سکون باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید انتظارات خود را تعدیل کنیم و به جای تمرکز بر نقصها، بر نقاط قوت رابطه تمرکز کنیم.
8. عدم تلاش برای حفظ جذابیت
عدم تلاش برای حفظ جذابیت در رابطه، مانند فراموش کردن آبیاری یک گل، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.حفظ جذابیت در رابطه، به معنای تلاش برای حفظ شور و اشتیاق اولیه، ایجاد تنوع و هیجان، و حفظ ظاهر و آراستگی است.وقتی از تلاش برای حفظ جذابیت دست میکشیم، رابطه به تدریج یکنواخت و کسلکننده میشود و احساس میکنیم که هیچ کنترلی بر آن نداریم.به جای تلاش برای ایجاد تنوع و هیجان، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود جذابیت را به رابطه بازگرداند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند جذابیت را بازگرداند.
تنها با تلاش و خلاقیت است که میتوانیم رابطه را زنده و پویا نگه داریم.عدم تلاش برای حفظ جذابیت، باعث ایجاد احساس بیتفاوتی و دلزدگی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت رکود باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که با انجام کارهای جدید و هیجانانگیز، رابطه را از یکنواختی درآوریم و با حفظ ظاهر و آراستگی، جذابیت خود را حفظ کنیم.
9. مقایسه رابطه خود با دیگران
مقایسه رابطه خود با دیگران، مانند نگاه کردن به سبزه همسایه، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.هر رابطهای منحصر به فرد است و شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد.وقتی رابطه خود را با دیگران مقایسه میکنیم، ناخودآگاه به دنبال نقصها و کمبودها میگردیم و از نقاط قوت و زیباییهای رابطه خود غافل میشویم.به جای تمرکز بر داشتههای خود، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، رابطه ما را شبیه به روابط کاملا مطلوب دیگران کند.اما زمان به تنهایی نمیتواند رابطه ما را شبیه به دیگران کند.
تنها با قدردانی از داشتههای خود و تلاش برای بهبود رابطه است که میتوانیم از آن لذت ببریم.
مقایسه رابطه با دیگران، باعث ایجاد احساس نارضایتی و حسادت میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت سکون باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید از مقایسه رابطه خود با دیگران دست برداریم و به جای آن، بر نقاط قوت و زیباییهای رابطه خود تمرکز کنیم.
10. نداشتن اهداف مشترک
نداشتن اهداف مشترک در رابطه، مانند حرکت در دو مسیر جداگانه، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.اهداف مشترک، مانند چراغ راهنمایی در جاده زندگی، به رابطه جهت و هدف میبخشند و انگیزه ما را برای تلاش و سرمایهگذاری در رابطه افزایش میدهند.وقتی اهداف مشترکی نداریم، رابطه به تدریج بیهدف و بیمعنا میشود و احساس میکنیم که هیچ کنترلی بر آن نداریم.به جای تلاش برای تعیین اهداف مشترک، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود اهدافی را برای رابطه ما تعیین کند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند اهداف مشترک ایجاد کند.
تنها با گفتگو و برنامهریزی مشترک است که میتوانیم به اهداف مشترکی دست یابیم.نداشتن اهداف مشترک، باعث ایجاد احساس سردرگمی و بیهدفی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت رکود باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که با طرف مقابل در مورد اهداف و آرزوهایمان صحبت کنیم و به دنبال اهداف مشترکی باشیم که هر دو به آنها علاقه داریم.
11. وابستگی بیش از حد
وابستگی بیش از حد به طرف مقابل، مانند پیچک دور درخت، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.وابستگی بیش از حد، به معنای از دست دادن هویت فردی و وابسته شدن بیش از حد به نیازها و خواستههای طرف مقابل است.وقتی بیش از حد وابسته میشویم، از نیازها و خواستههای خود غافل میشویم و تمام تمرکز خود را بر طرف مقابل میگذاریم.به جای تلاش برای حفظ هویت فردی خود، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، وابستگی ما را به خودی خود کاهش دهد.
اما زمان به تنهایی نمیتواند وابستگی را کاهش دهد.
تنها با تلاش برای استقلال و خودمختاری است که میتوانیم از وابستگی بیش از حد رهایی یابیم.وابستگی بیش از حد، باعث ایجاد احساس خفگی و نارضایتی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت عدم تعادل باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که هویت فردی خود را حفظ کنیم، به علایق و سرگرمیهای خود بپردازیم و به نیازهای خود نیز توجه کنیم.
12. عدم بخشش
عدم بخشش اشتباهات طرف مقابل، مانند نگه داشتن زهر در دل، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.همه انسانها اشتباه میکنند و هیچ رابطهای بدون خطا و اشتباه نیست.وقتی نمیتوانیم اشتباهات طرف مقابل را ببخشیم، کینه و خشم در دل ما ریشه میدواند و رابطه را مسموم میکند.به جای تلاش برای بخشیدن و فراموش کردن، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، خشم و ناراحتی ما را به خودی خود التیام بخشد.اما زمان به تنهایی نمیتواند زخمها را التیام بخشد.
تنها با بخشیدن و رها کردن گذشته است که میتوانیم به جلو حرکت کنیم.
عدم بخشش، باعث ایجاد احساس نفرت و انزجار در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت بنبست باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که اشتباهات طرف مقابل را ببخشیم و به جای تمرکز بر گذشته، بر آینده رابطه تمرکز کنیم.
13. بیاحترامی و تحقیر
بیاحترامی و تحقیر در رابطه، مانند ریختن سم در یک باغ، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.احترام، یکی از پایههای اساسی هر رابطهای است و بدون آن، هیچ رابطهای نمیتواند سالم و پایدار باشد.وقتی به یکدیگر بیاحترامی میکنیم و یکدیگر را تحقیر میکنیم، اعتماد و صمیمیت در رابطه از بین میرود و رابطه به تدریج نابود میشود.به جای تلاش برای ابراز احترام و قدردانی، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، به خودی خود احترام را به رابطه بازگرداند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند احترام را بازگرداند.
تنها با تغییر رفتار و گفتار خود است که میتوانیم احترام را به رابطه بازگردانیم.بیاحترامی و تحقیر، باعث ایجاد احساس خشم و نفرت در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت ویرانی باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که به یکدیگر احترام بگذاریم، از تحقیر و توهین خودداری کنیم و به جای آن، بر نقاط قوت و مثبت یکدیگر تمرکز کنیم.
14. راز پنهان کردن
راز پنهان کردن از یکدیگر، مانند داشتن یک اسکلت در کمد، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.صداقت و شفافیت، از ارکان اصلی یک رابطه سالم و پایدار هستند.وقتی از یکدیگر راز پنهان میکنیم، دیوار بین ما ایجاد میشود و صمیمیت و اعتماد از بین میرود.به جای تلاش برای صادق بودن و بازگو کردن حقیقت، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، حقیقت را آشکار کند یا ما را از برملا شدن آن نجات دهد.اما زمان به تنهایی نمیتواند صداقت را جایگزین پنهانکاری کند.
تنها با شجاعت و صداقت است که میتوانیم دیوار را خراب کنیم و صمیمیت را به رابطه بازگردانیم.
راز پنهان کردن، باعث ایجاد احساس و اضطراب در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت ناپایدار باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که با یکدیگر صادق باشیم، رازها را آشکار کنیم و به جای پنهانکاری، به دنبال حل مشکلات باشیم.
15. دخالت دیگران
دخالت دیگران در رابطه، مانند حضور افراد اضافی در یک قایق کوچک، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.رابطه، حریم خصوصی و قلمرو مشترک دو نفر است و دخالت دیگران میتواند این حریم را نقض کند.وقتی به دیگران اجازه میدهیم که در رابطه ما دخالت کنند، کنترل خود را بر رابطه از دست میدهیم و تصمیمات ما تحت تاثیر نظرات و خواستههای دیگران قرار میگیرد.به جای تلاش برای حفظ استقلال رابطه، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، دخالت دیگران را به خودی خود متوقف کند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند از دخالت دیگران جلوگیری کند.تنها با تعیین مرزهای مشخص و قاطعیت است که میتوانیم از رابطه خود محافظت کنیم.دخالت دیگران، باعث ایجاد احساس سردرگمی و ناامنی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت بیثبات باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که مرزهای مشخصی برای رابطه خود تعیین کنیم، به دیگران اجازه ندهیم در تصمیمات ما دخالت کنند و از رابطه خود در برابر دخالتهای ناخواسته محافظت کنیم.
16. مشکلات جنسی
مشکلات جنسی حل نشده، مانند سد جلوی رودخانه، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.رابطه جنسی، یکی از جنبههای مهم و اساسی هر رابطه عاشقانه است و رضایت جنسی طرفین، تاثیر بسزایی در کیفیت رابطه دارد.وقتی مشکلات جنسی در رابطه وجود دارد و برای حل آنها تلاشی نمیشود، رابطه به تدریج سرد و بیروح میشود و صمیمیت و نزدیکی از بین میرود.به جای تلاش برای حل مشکلات جنسی، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، مشکلات جنسی را به خودی خود برطرف کند.
اما زمان به تنهایی نمیتواند مشکلات جنسی را حل کند.تنها با گفتگو با صداقت، آموزش و در صورت نیاز، مراجعه به متخصص است که میتوانیم مشکلات جنسی را برطرف کنیم.مشکلات جنسی، باعث ایجاد احساس نارضایتی و frustration در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت عدم تعادل باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که با طرف مقابل در مورد نیازها و خواستههای جنسی خود صحبت کنیم، به دنبال راهحلهای مشترک باشیم و در صورت نیاز، از متخصص کمک بگیریم.
17. فراموش کردن خود
فراموش کردن خود در رابطه، مانند خاموش کردن نور وجودی، باعث میشود که احساس کنیم همه چیز به دست زمان سپرده شده.حفظ هویت فردی و توجه به نیازهای خود، یکی از عوامل مهم و ضروری برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.وقتی در رابطه خود را فراموش میکنیم، از نیازها و خواستههای خود غافل میشویم و تمام تمرکز خود را بر طرف مقابل میگذاریم.به جای تلاش برای حفظ هویت فردی خود، ترجیح میدهیم صبر کنیم و امیدوار باشیم که زمان، ما را به یاد خودمان بیاورد.اما زمان به تنهایی نمیتواند ما را به یاد خودمان بیاورد.
تنها با تلاش برای خودشناسی و توجه به نیازهای خود است که میتوانیم هویت فردی خود را حفظ کنیم.فراموش کردن خود، باعث ایجاد احساس پوچی و بیهویتی در رابطه میشود و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری میکند.در نتیجه، رابطه به جای پیشرفت، در یک حالت تهی باقی میماند.برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش کنیم که هویت فردی خود را حفظ کنیم، به علایق و سرگرمیهای خود بپردازیم و به نیازهای خود نیز توجه کنیم.به یاد داشته باشیم که یک رابطه سالم، رابطهای است که در آن هر دو طرف، خودشان باشند و به یکدیگر کمک کنند تا بهترین نسخه خود را ارائه دهند.






